امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

آغوش خالی من ........

گل من...

1392/10/1 19:29
نویسنده : asalbano
354 بازدید
اشتراک گذاری

 

.....دوباره سلام......

 

ناراحت

 

حس مادر شدن رو تا نه ماهگی تجربه کردم خیلی حس شیرینیه

 

نی نی من تا نه ماه همدم و همراز من بود .

 

 

 

 

 

 

متاسفانه پزشکم زمان عمل رو عقب انداخت و به مسافرت رفت 

 

تو یه نیمه شب 8 مرداد ساعت2 من خونریزی شدیدی کردم

 

بیمارستان هم پزشک نداشت ....

 

من رو تخت لحظه های درد ناک جون دادن عشقم رو

 

به نظاره 

 

نشسته بودم....

 

 

 

 

 

تو اون بیمارستان خراب شده هیچ پزشکی نبود به داد کوچولوم برسه

 

حالت غش بهم دست میداد 

 

من تحمل میکردم اون همه درد و وحشتو

 

به امید زنده موندن تکه ای از وجودم....

 

 

....هیچ کس به دادم نرسید....

 

 

 

 

 

 

به هر پزشکیم زنگ میزدن به خاطر نیمه شب بودن زحمت اومدن 

به خودش نمیداد.

 

بعد از 40 - 50 دقیقه یه پزشک اومد و منو با وضعیت شوک

 

عمل کرد 

.

.

.

 چه فایده عمرم زندگیم عشقم از دست رفت 

 

لعنت بر تمام پزشکان بی مسئولیت که فقط 

 

ملاک اصلیشون پوله و پوله و پول.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

سودا
29 آبان 92 19:46
خیلی متاثرشدم باز به خدا توکل کن که خیلی مهربونه
گل اندام بانو
29 آبان 92 21:20
خیلی ناراحت شدم برات انشاالله خدا یه نی نی دیگه بهت میده و همه چی یادت میره عزیزم.امیدت رو هیچ وقت از دست نده
نفیسه
29 آبان 92 23:29
یاد روزای سخت خودم افتادم حق داری ناراحت شدم دوست خوبم
هدیه خداوند
1 آذر 92 6:51
خدا لعنتشون کنه ولی بازم نا امید نباش خدا بزرگه.با اجازه لینک شدید
تارا
15 آذر 92 19:43
خیلی سخته عزیزم امیدوارم خدا درازای سختیهایی که کشیدی شیرینی مادرشدنو بهت هدیه بده من بااجازه لینکت کردم.پیش منم بیا
فاطی جون
25 دی 92 20:33
ایشالا این بار هیچ مشکلی بیش نمیاد بسلامتی به دنیاش میاری مام انقد بوسش میکنیم تاصدات در اد